. سود از نظر اسلام
در اسلام، درآمد ناشی از بکارگیری سرمایه ملکی- شخصی یعنی درآمد اقتصادی به عنوان سود تعریف میشود. به عبارت دیگر، سود از دیدگاه اسلام سود عبارت است از مابهالتفاوت خرید یا قیمت تمام شده و قیمت فروش اموال ملکی متعلق به فروشنده مشروط بر این که مابهالتفاوت مثبت باشد (انصاری،۱۲:۱۳۹۰).
از دیدگاه اسلام، کسب سود و درآمد از اندوختههای مالی، حق شرعی و عقلائی هر فرد است و رعایت اصل سود در معاملات بانکی یک ضرورت اقتصادی است. اسلام نه تنها استفاده از اموال و سرمایهگذاری را نشانه ایمان، جوانمردی و بی نیازی دانسته و راکد گذاشتن آن را مذموم میشمارد، بلکه توجه به کیفیت به کارگیری اموال و نیز تخصیص بهینه منابع را مدنظر دارد. به طور کلی در اسلام، دریافت درآمد یا در واقع سود هر منبع (دارایی) که در شکل سرمایه، در تجارت خدمات و تولید به کار گرفته میشود، برای صاحب سرمایه مجاز و برعکس دریافت درآمد هر منبعی(دارایی) که به صورت قرض یا وام در اختیار اشخاص قرار گیرد، برای قرض دهنده مجاز نخواهد بود. براساس دیدگاه مذکور، بانکها در سیستم بانکداری اسلامی با بکارگیری منابع خود، به صورت سرمایه ملکی بانکها و یا منابع سپردهای سپردهگذاران به صورت سرمایه ملکی سپردهگذار، ضمن خرید و فروش اموال و داراییهای مورد درخواست مشتری به اعطای تسهیلات اعتباری و تحصیل سود مبادرت مینماید (هدایتی و همکاران، ۱۰۰:۱۳۸۳).
۲-۲-۱-۱-۳٫ سود از نظر حسابداری
سود حسابداری که با استفاده از سیستم تعهدی تهیه میشود، در چارچوب اصول پذیرفته شده حسابداری اندازهگیری میشود. از نظر حسابداری، سود عبارتست از مازاد درآمدها نسبت به هزینهها برای یک دوره حسابداری معین که معرف افزایش خالص در حقوق صاحبان سهام و ناشی از فعالیتهای انتفاعی مستمر واحد تجاری و عملیات فرعی، رویدادهای تصادفی و سایر عملیات، رویدادها و شرایط موثر بر واحد تجاری است که طبق اصول پذیرفته شده حسابداری شناسایی و اندازهگیری میشود. بطور کلی میتوان گفت هدف از اندازهگیری سود عبارتست از تعیین این که وضعیت یک واحد تجاری در نتیجه عملیاتی که طی یک دوره معین انجام داده به چه میزان بهبود یافته است (کردستانی و کشاورز هدایتی،۱۱۹:۱۳۹۱).
۲-۲-۱-۲٫ مفهوم سود
مفهوم سود از جمله مفاهیم کاربردی در یک واحد اقتصادی است. از این رو، با توجه به اهداف مختلف استفاده کنندگان، تعاریف و روشهای اندازهگیری متفاوتی برای آن ارائه شده است. (کردستانی و کشاورز هدایتی،۱۱۸:۱۳۹۱).بکارگیری سود برای اهداف خاصی همچون معیار سنجش کارایی مدیریت، معیار پیش بینی عملکرد آتی شرکت و یا سود تقسیمی در آینده، معیار سنجش میزان موفقیتهای شرکت، مبنای تعیین مالیات، مبنای تدوین مقررات شرکت جهت تأمین منافع عموم مردم و سرانجام معیار ارزیابی و قضاوت درباره چگونگی تخصیص منابع توسط اقتصاددانان برای سود قابل ترسیم است (Clyde,2007,27). با توجه به اهداف استفادهکنندگان سود میتوان سه رویکرد ساختاری، تفسیری و رفتاری را مورد توجه قرار داد که در ادامه به آنها اشاره میشود (الدون اس.هندریکسن و مایکل افون بردا،۸۲:۱۳۸۵).
۱- مفهوم سود از دیدگاه ساختاری؛
در این دیدگاه، عرف، سنت و مقررات، اموری معقول، منطقی و با هم سازگار به شمار میآیند که بر پایه مفروضات، مفاهیم و اصولی که حسابداران در عمل به آنها رسیده و ارائه کردهاند قرار میگیرند. ولی، مفاهیم یا اصولی مانند تحقق بخشیدن به یک رویداد مالی، تطابق، روش تعهدی و روشهای تخصیص هزینهها را میتوان فقط از دیدگاه مقررات خاص تعریف کرد، زیرا نمیتوان نسخه دومی از آنها را در دنیای واقعی مشاهده نمود.
۲- مفهوم سود از دیدگاه تفسیری؛
در این دیدگاه برای ارائه تعریفی از سود بر دو مفهوم اقتصادی تغییر میزان رفاه و حداکثرسازی سود تکیه میشود. هیئت استانداردهای حسابداری مالی نیز به صورت تلویحی به این دو مفهوم در قالب «حفظ سرمایه » و «به حداکثر رساندن سود » اشاره کرده است. حفظ سرمایه یکی از اصلیترین مفاهیم سود است، زیرا این مفهوم بر پایهی تئوری اقتصادی قرار دارد. این دیدگاه مبتن یبر تغییرات ارزش فعلی وجوه نقد مورد انتظار است؛ ولی قیمت فعلی بازار و گزینههای مشابه را نیز میتوان از این دیدگاه توجیه کرد و مدعی شد که اقلام مزبور میتوانند جایگزین مناسبی برای ارزش جاری باشند.
۳- مفهوم سود از دیدگاه رفتاری(عملگرایی)؛
این مفهوم مواردی نظیر فرآیندهای تصمیمگیری سرمایهگذاران و بستانکاران، واکنشهای قیمت اوراق بهادار در برابر گزارشدهی سود، تصمیمات مدیریت در مورد هزینه سرمایه و واکنش مدیران و حسابداران در برابر بازخورد اطلاعات را در بر میگیرد. یکی از ویژگیهای رفتاری این است که میتوان سودهای آتی را پیشبینی نمود. اگر سایر عوامل تأثیرگذار با دقت کامل در نظر گرفته شوند، میتوان با استفاده از سودهای خالص چند دوره، عملیات آینده شرکت را پیشبینی کرد. با این وصف، همهی مفاهیم سود از جنبههای عملی و نظری نمیتواند در ارائه اطلاعات اثرگذار بر سرمایهگذاران و دیگران معقول باشد. به عبارت دیگر، از دیدگاه دنیای واقعی فاقد تفسیر لازم هستند و یا نمیتوانند بر تصمیمات سرمایهگذاران و دیگران اثرگذار باشند. زیرا فاقد هر گونه ویژگی رفتاری هستند.